کد مطلب:225666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

باد، در خدمت امام رضا
پس از آنكه حضرت رضا علیه السلام بنا به درخواست مأمون،مجبور به پذیرش ولایتعهدی شد، هر گاه می خواست كه داخل كوشك بزرگ شود، ابتدا به دهلیزی می رسید، و از آنجا به كوشك می شد. هر كس در آنجا بود، با تعظیم جلوی آن حضرت برمی خاست. آن گاه پرده یی كه بر در كوشك آویخته بود، بر می داشتند، و آن بزرگوار داخل می شدند. پس از مدتی، جمعی از پرده داران و دربانان را حسد برداشت. بنابراین با یكدیگر عهد بستند، بار دیگر كه آن حضرت بیاید، تعظیمش نكنند و پرده را برندارند؛ لیكن چون آن حضرت وارد شد، همه به یكباره برخاستند، سر تعظیم فرود آوردند، و طبق عادت همیشگی، پرده را برداشتند. آن گاه حضرت علیه السلام داخل كوشك گردید.

بعد از این جریان، پرده داران و دربانان با همدیگر ملاقات كردند. هر كدام برای



[ صفحه 116]



حركت خود عذری می آوردند. بار دیگر عهد بستند كه، این بار كه آن امام علیه السلام وارد می شوند، هیچ كدام عرض ادب نكرده و پرده را هم برنگیرند. اما چون در نوبت بعد، آن بزرگوار تشریف فرما شدند، باز بی اختیار برخاستند، و نسبت به آن وجود مبارك عرض ادب نمودند، لیكن در برداشتن پرده توقف كردند؛ ولی به محض رسیدن آن قدوم مبارك، بادی آمد و پرده را بلند كرد، به نحوی كه بهتر از همیشه كه آنها بر می داشتند. آن گاه حضرت رضا علیه السلام داخل شدند. آنها با خود گفتند، شاید این به حسب اتفاق باشد! بنابراین تا هنگام بازگشت ایشان صبر كردند. وقتی آن حضرت برگشت، آنها مشاهده كردند كه مجددا همان باد به پرده رسید، و پرده را به نحوی نیكو بلند كرد، و آن بزرگوار خارج شدند. این بار، آنها متوجه شدند كه به حسب اتفاق نبوده، بلكه خداوند متعال، باد را در خدمت آن حضرت درآورده، همچنان كه باد را مسخر حضرت سلیمان علیه السلام درآورده بود. بنابراین همگی توبه كردند، و عزم خود را برای خدمت خالصانه به آن بزرگوار جزم كردند [1] .

السلام علی محال معرفة الله


[1] تحفة المجالس، ص 242.